شتاب كن موعود
|
غزلتر ازغزل انتظار من، برگرد |
|
ابر ستاره شبهاي تار من، برگرد |
|
كرشمهاي كن و چشمي خمار و در عوضش |
|
تمامي هستي و دار و ندار من، برگرد |
|
ميان گردو غبار گمان، ترك برداشت |
|
فسيل باور ايل و تبار من، برگرد |
|
... كجاست شطح دو تار نگاه مشرقيات؟ |
|
كه پينه بسته گلوي سه تار من،برگرد |
|
بيا به ياري اين پاي ناتوان، افسوس |
|
پر از گناه شده كوله بار من، برگرد |
|
بكوب بر دف و با رقص تيغ عريانت |
|
بچرخ دور جنون مدار من، برگرد |
|
شهيد كن عطشم را، شتاب كن موعود |
|
به سر رسيده دگر انتظار من، برگرد |