از کربلا بیاموز...

از کربلا بیاموز...

کربلا با نفاق آغاز شد.

با آنانی که هم با امام بودند هم نه !هم محب بودند هم نه! هم شیعه بودند هم نه!

خوب بنگر! به اعمالت به اعتقاداتت! چقدر برای به فعل در آوردن قوه اعتقاداتت تلاش میکنی؟ تا کجا برای ارزش ارزش قائلی؟ تاجای مال یا...تاپای جان؟!!!

راستی اگر تو در زمان امام حسین (ع) بودی جزء کدام دسته میشدی؟

حسینیان؟ یزیدیان؟ دعاگویان؟ یا توبه کنندگان ؟؟!!!

ادامه نوشته

 
إلهی! یا حمید بحقّ محمّد و یا عالی بحقّ علی و یا فا طر بحقّ فاطمه

 و یا محسنُ بحقِّ الحسن و یا قدیمَ الإحسان بحقِّ الحسین!

بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا              بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا

 

کربلا بيت الحرامي ديگر است

کربلا بيت الحرامي ديگر است

حاجيانش را مقامي ديگر است

نيت اش ترک سر و تن گفتن است

در پي اش تکبير در خون گفتن است

شيعه گي آيا شکم پروردن است

يا به روز جنگ عذر آوردن است ؟

شيعه يعني امتزاج نار و نور

شيعه يعني راس خونين در تنور

شيعه يعني باز تاب آسمان

بر سر ني  جلوه رنگين کمان 

شيعه بايد آبها را گل کند

خط سوم را ز خون کامل کند

خط سوم خط سرخ اولياست

کربلا بار ز ترين منظور ماست



 
إلهی! یا حمید بحقّ محمّد و یا عالی بحقّ علی و یا فا طر بحقّ فاطمه

 و یا محسنُ بحقِّ الحسن و یا قدیمَ الإحسان بحقِّ الحسین!
 
بارالها! پروردگارا! تو را بدین اسماء مقدس قسم دادن، چه آرامشی به دل طوفانی ام می افکند؛
 
 آرامشی که در انتهایش نفس های حقّانی و زمزمه های دعای آنان را که در پژواک صدایم طنین
 
 انداخته بودند را می شنوم که با من می گفتند:« یا فاطرُ بِحقِّ فاطِمة ».
 
آیا تو نیز این آوای دلنشین را می شنوی؟ آیا تو نیز این حس زیبا را درک می کنی؟ آیا می بینی
 
 که مادر خود برایت دعا می کند؛ مادری که یک دست به پهلو گرفته و دست ورم کرده دیگرش
 
 را به آسمان بلند کرده و برای آمرزش و هدایت شیعیانش دعا می کند:

« إلهی و سیدی أسئلکَ بالّذینَ اصطَفَیتَهُم و بِبُکاءِ ولدیَّ فی مُفارَقَتی، أن تَغفِرَ
 
 لِعُصاةِ شیعَتی وَ شیعَةِ ذُرِّیَتی. »(1)
 
پروردگارا! بزرگا! به حقّ پیامبرانی که آن ها را برگزیدی و به گریه های حسن و حسین در
 
 فراق من، از تو می خواهم از گناهکاران شیعیان من و شیعیان فرزندان من در گذری. این صدا،
 
 صدای همان کسی است که خود در رحم مادر، آرامش وصف ناپذیری به مادر می داد؛ همان که
 
 وقت تولدش ملائکه به بهانه گهواره جنبانی اش به آسمان باز نگشتند؛ همان که بر زخم های
 
 کاری جنگ های اسلام مرهم مهربانی بر دل رحمةٌ للعالمین می نهاد؛ همان که هر گاه آزرده
 
 خاطر می گشت نبی خدا خط اندوه بر پیشانی اش می افتاد و هرگاه شادمان بود شاخه ی لب
 
 هایش، شکوفه زار خنده.
 
همان که محبوبه پروردگار بود؛ همان که « لولاها لما خُلق النّبی و الوصی والأفلاک...».
 
همان که سینه اش بوی محبّت بهشت و سیمایش زیباتر از حوریان بهشت و دستان پُر مهرش
 
معنای حقیقی أمّ أبیها بود؛ همان مادری که که پدر در حقّش فرمود:« فداها أبوها.»
 
آری! شاید این گونه فرمان پروردگارش را که فرمود:« فصلّ لربّک وانحر.»(2)راسر نهاد
 
ای رحمة ٌ للعالمین! این کوثر زلال و جوشنده تو هماره جوشان است. همان گونه که حق گفت:«
 
 إنّا أعطیناک الکوثر»(3) چرا که فرزندان او، اهل بیت نور، و نوح های کشتی بزرگ بشوند؛
 
 که آنان را از گزند هواپرستی و جهالت به سوی خداپرستی و هدایت می برند.
 
آری! فاطمه همانی است که علی در وقت تزویج زره اش را فروخت تا ولیمه مهمانی زفاف خود
 
 و فاطمه را بدهد و فاطمه تصمیم گرفت که ازآن به بعد خود زره وسپر او در برابر ناملایمات
 
 روزگار و روزهای سخت پس از پدر باشد و او یار باشد و یاوری کند.
 
و فاطمه به وعده ای که به خود داده بود عمل کرد. آری، فاطمه در راه اثبات حقّانیّت و ولایت
 
 وصی پدرش، زره و سپری شد در برابر دشمنان و مهاجمین به خانه ی ولایت، و اولین مهر
 
 دفاع از حریم ولایت را بر سینه ی خود زد و افتخاراولین شهید ولایت را نصیب خود کرد.
 
وسیده ی نساء العالمین فاطمه، شهیده مظلومه دخت پیامبر رحمةٌ للعالمین شد؛ پرچمدار ولایت
 
 علی و اولادش.
 
باشد که مهدی صاحب زمان با ظهورش، انتقام زخم سینه ی مادر را که از دفاع وصی و ولایت
 
 نشان دار شده است را مرهم نهد.
 
یا ربَّ فاطمة

                بِحَقِّ فاطِمَة

                             اِشفِ صَدرِ فاطِمَة

                                               بِظُهورِ الحُجَّة ( علیه السلام)

 پی نوشت ها:
  • ذخائر العقبی، ص 53.
  • سوره ی کوثر،آیه 2.
  • سوره کوثر،آیه 1.

يا صاحب الزمان عج

پرسیدم..... ،چطور ، بهتر زندگی کنم ؟
با كمی مكث جواب داد :
گذشته ات را بدون هیچ تأسفی بپذیر ،
با اعتماد ، زمان حالت را بگذران ،
و بدون ترس برای آینده آماده شو .
ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز .
شک هایت را باور نکن ،
وهیچگاه به باورهایت شک نکن .
زندگی شگفت انگیز است ، در صورتیكه بدانی چطور زندگی کنی .

پرسیدم ، آخر .... ،
و او بدون اینكه متوجه سؤالم شود ، ادامه داد :

مهم این نیست که قشنگ باشی ... ،
قشنگ این است که مهم باشی ! حتی برای یک نفر .
كوچك باش و عاشق ... كه عشق ، خود میداند آئین بزرگ كردنت را ..
بگذارعشق خاصیت تو باشد ، نه رابطه خاص تو با کسی .
موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن ..
داشتم به سخنانش فكر میكردم كه نفسی تازه كرد وادامه داد ...

هر روز صبح در آفریقا ، آهویی از خواب بیدار میشود و برای زندگی كردن و امرار معاش در صحرا میچراید ،
آهو میداند كه باید از شیر سریعتر بدود ، در غیر اینصورت طعمه شیر خواهد شد ،
شیر نیز برای زندگی و امرار معاش در صحرا میگردد ، كه میداند باید از آهو سریعتر بدود ، تا گرسنه نماند ..
مهم این نیست كه تو شیر باشی یا آهو ... ،
مهم اینست كه با طلوع آفتاب از خواب بر خیزی و برای زندگیت ، با تمام توان و با تمام وجود شروع به دویدن كنی ..
به خوبی پرسشم را پاسخ گفته بود ولی میخواستم باز هم ادامه دهد و باز هم به ... ،
كه چین از چروك پیشانیش باز كرد و با نگاهی به من اضافه كرد :
زلال باش .... ،‌ زلال باش .... ،
فرقی نمی كند كه گودال كوچك آبی باشی ، یا دریای بیكران ،
زلال كه باشی ، آسمان در تو پیداست.

دو چيز را هميشه فراموش كن:
خوبي كه به كسي مي كني
بدي كه كسي به تو مي كند

هميشه به ياد داشته باش:
در مجلسي وارد شدي زبانت را نگه دار
در سفره اي نشستي شكمت را نگه دار
در خانه اي وارد شدي چشمانت را نگه دار
در نماز ايستادي دلت را نگه دار

دنيا دو روز است:
يك با تو و يك روز عليه تو
روزي كه با توست مغرور مشو و روزي كه عليه توست مايوس نشو. چرا كه هر دو پايان پذيرند.
به چشمانت بياموز كه هر كسي ارزش نگاه ندارد
به دستانت بياموز كه هر گلي ارزش چيدن ندارد
به دلت بياموز كه هر عشقي ارزش پرورش ندارد

دو چيز را از هم جدا كن:
عشق و هوس

چون اولي مقدس است و دومي شيطاني، اولي تو را به پاكي مي برد و دومي به پليدي.
در دنيا فقط 3 نفر هستند كه بدون هيچ چشمداشت و منتي و فقط به خاطر خودت خواسته هايت را بر طرف ميكنند، پدر و مادرت و نفر سومي كه خودت پيدايش ميكني، مواظب باش كه از دستش ندهي و بدان كه تو هم براي او نفر سوم خواهي بود.
چشم و زبان ، دو سلاح بزرگ در نزد تواند، چگونه از آنها استفاده ميكني؟ مانند تيري زهرآلود يا آفتابي جهانتاب، زندگي گير يا زندگي بخش؟
بدان كه قلبت كوچك است پس نميتواني تقسيمش كني، هرگاه خواستي آنرا ببخشي با تمام وجودت ببخش كه كوچكيش جبران شود.
هيچگاه عشق را با محبت، دلسوزي، ترحم و دوست داشتن يكي ندان، همه اينها اجزاء كوچكتر عشق هستند نه خود عشق.
هميشه با خدا درد دل كن نه با خلق خدا و فقط به او توكل كن، آنگاه مي بيني كه چگونه قبل از اينكه خودت دست به كار شوي ، كارها به خوبي پيش مي روند.
از خدا خواستن عزت است، اگر برآورده شود رحمت است و اگر نشود حكمت است.
از خلق خدا خواستن خفت است، اگر برآورده شود منت است اگر نشود ذلت است.

پس هر چه مي خواهي از خدا بخواه و در نظر داشته باش كه براي او غير ممكن وجود ندارد و تمام غير ممكن ها فقط براي شماست.

پخش مستقيم از مسجد جمكران http://www.jamkaran.ir/livewindow.aspx

گوشه ایی از سخنرانی آقای احمدی نژاد در مقر سازمان ملل

 

همکاران و دوستان عزيز ؛
جهان در حال تغيير و تحول است . سرنوشت وعده داده شده الهي براي بشر، برپايي حيات طيبه انساني است . دوراني خواهد آمد که عدالت همه گير و جهان شمول مي شود و تک تک انسانها محترم و عزيز شمرده مي شوند . آنگاه است که راه کمال معنوي انسان گشوده و سير او به سوي خدايي شدن و تجلي اسماء الهي محقق مي شود . انسان بايد به نقطه اي برسد که نماد "علم و حکمت"، "رحمت و رأفت"، "قسط و عدالت"، "قدرت و خلاقيت" و "بخشش و لطف" خداوند باشد .
اينها همه در سايه حاکميت انسان کامل، آخرين ذخيره خداوند، فرزندي از نسل پيامبر گرامي اسلام يعني حضرت مهدي (عليه السلام) محقق خواهد شد که خواهد آمد و حضرت مسيح ابن مريم (عليهما السلام ) و انسانهاي صالح ديگر نيز او را در اين ماموريت بزرگ جهاني همراهي خواهند فرمود و اين همان انديشه انتظار است . انتظار حاکميت خوبي ها و حکومت صالح که انديشه جهاني و فطري و مايه اميد ملتها به اصلاح جهان است .
آنها خواهند آمد و با کمک انسانهاي مومن و صالح، همه آرزوهاي تاريخي بشر براي آزادي، کمال، رشد، امنيت و آرامش، صلح و زيبايي را به همراه خواهند آورد . خواهند آمد تا بساط جنگ و تجاوز را برچينند و همه علم و معنويت و دوستي را به جهان هديه کنند .
آري آري، آينده روشن بشريت در راه است .
دوستان، بياييد در انتظار آن دوران زيبا و در تعهدي جمعي، سهمي مناسب در فراهم کردن بستر ها و مقدمات براي ساختن اين آينده برعهده بگيريم . زنده باد عشق و معنويت ، زنده باد صلح و امنيت ، زنده باد عدالت و آزادي.
از همه شما متشکرم.
والسلام عليکم و رحمه الله و برکاته"

ولادت باسعادت هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت ، حضرت امام رضا (ع)

بر حضرت مهدي عج و همگان مبارک باد

ما در ره ثامن الحجج می میریم / از طوس سراغ کربلا می گیریم

امروز چو چشمه های سرخ اشکیم / فردا به رکاب منتقم تکبیریم . . .

نه وصلت دیده بودم کاشکی ای گل نه هجرانت

 

که جانم در جوانی سوخت ای جانم به قربانت

 

تحمل گفتی و من هم کردم سالها اما

 

چقدر آخر تحمل بلکه یادت رفت پیمانت