الا ای يوسف زهرا كجايیاميد و دلبر جانها كجايی
همه روز و شب از هجرت غمينم
دگر كی مي شود جانا بيايی
چه می شد ای اميد عالمينم
ز پشت پرده غيبت درآيی
الاخورشيد پنهانم كجایی
كه مردم زين غم سرد جدايی
هزار آدينه من در انتظارم
كدامين جمعه آخر تو می آيی
ای نفست یار و مددکار ما کی و کجا وعده دیدار ما
همه روز و شب از هجرت غمينم
دگر كی مي شود جانا بيايی
چه می شد ای اميد عالمينم
ز پشت پرده غيبت درآيی
الاخورشيد پنهانم كجایی
كه مردم زين غم سرد جدايی
هزار آدينه من در انتظارم
كدامين جمعه آخر تو می آيی
ای نفست یار و مددکار ما کی و کجا وعده دیدار ما
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و هشتم اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۴:۳۶ ب.ظ توسط کربلایی حسن تازیکی
|